دربارهی کتاب
کتاب 77 خطاي سرمايهگذاري شرحي است بر 77 خطاي رايج که سرمايهگذران مرتکب ميشوند. در اين کتاب عمدتا بر نکاتي تاکيد شده که سرمايهگذران و ديگر کنشگران اقتصادي و تجاري آن را نقطه قوت خود به حساب ميآورند و متوجه نيستند که غالبا به خاطر همين خطاها به بيراهه ميروند. يکي از خطاهاي مهم اين است که اطمينان بيش از حد باعث ميشود که سرمايهگذاران تصميمات ديگران را نتيجه رفتار، احساسات، دريافتها و احساسات آنها ببينند و به اين گمان بيفتند که تصميمات خودشان بر پايه منطق و تفکرات منطقي اتخاذ شدهاست. اعتماد بيش از حد، همچنين باعث ميشود سرمايهگذاران در جستجوي شواهدي باشند که تصميمات آنها را تاييد ميکند و از شواهد ديگري که نشان ميدهد خطا تصميم گرفتهاند اجتناب ميکنند.
در سرمايهگذاري، اطلاع صرف از چگونگي عملکرد بازار، اختصاص درست و به موقع سرمايهها و چگونگي انتخاب حاملهاي سرمايهگذاري، هيچگاه کافي نيست. لازم است بدانيم چگونه تمايلات طبيعي انساني و رفتارهايمان بر تصميمات سرمايهگذاري تاثير ميگذارند. حوزه سرمايهگذاري رفتاري به ما کمک ميکند تا چنين ارتباطي را به درستي درک کنيم و همچنين به سرمايهگذاران کمک ميکند تا سرمايهگذاري بهتري انجام دهند و برنامههايي را که در ذهن دارند، به خوبي پيش ببرند.
لاري سوئدرو و ارسي بالابان فهرستي از 77 خطا در سرمايهگذاري را که از رفتارهاي ما به طور مستقيم يا غير مستقيم نشات ميگيرد، دراين کتاب ارائه کردهاند. به عنوان مثال اين دو نويسنده به ما متذکر ميشوند که اعتماد به نفس بيش ازحد، ما را به سمت تصميمهاي نادرست در بازار سرمايهگذاري هدايت ميکند. بخش بزرگي از اين اعتماد به نفس کاذب، ناشي از چهارچوب فکرياي است که براي خود تنظيم ميکنيم. زماني که من ترغيب ميشوم تا بهواسطه خريد يک سهام خاص که در تلويزيون براي آن تبليغ ميشود، در بازار راه پيدا کنم، از خودم سوال مي کنم: "فرد احمقي که در طرف ديگر اين معامله قرار دارد، چه کسي است؟ اگر من، خريدم را به اين دليل انجام ميدهم که از بالارفتن قيمت آن سهام مطمئن هستم، آن احمقي که ميخواهد آن را بفروشد چه کسي است؟ در هر معاملهاي، يک فرد نادان وجود دارد و اين افراد نادان سرمايهگذاراني هستند که در موقعيت خاص هزينه ناداني خود را پرداخت ميکنند."
رفتارهاي ما همچنين موجب ميشود که قالببندي معامله را مانند بازي تنيسي شکل دهيم که در مقابل ديوارهاي تمريني انجام ميگيرد. درحالي که در واقعيت، معامله مانند بازي تنيسي است که در برابر حريفي حقيقي در ديگر سمت تور زمين تنيس انجام ميشود. شايد اين حريف در دنياي واقعي مدير سرمايهگذاري يا سيستم کامپيوتري باشد که سرعت ارسال توپشان به زمين ما آن قدر زياد است که ما توانايي برگشت آن را نداشته باشيم. اين حريفها ممکن است حريفهاي سادهاي نيز نبوده، بلکه رقبايي باشند که مهارتهاي ويژه تنيسبازان تراز اول را در بازيهايشان به کار ميگيرند و آنها را الگو قرار ميدهند.
بحث در مورد بازده بازارهاي سرمايهگذاري مدتها پس از خواندن اين کتاب نيز، همچنان مانند سابق باقي خواهد ماند. تعريف جاهطلبانه بازار سودمند، همان تعريفي است که از يک بازار منطقي و مستدل داريم که در آن قيمتهاي سهام عرضه دولتي همواره برابر با ارزشهاي ذاتي آنهاست. يک تعريف مناسب از بازارهاي سودمند، همان تعريف بازارهاي شکستناپذير است. حبابهاي سرمايهگذاري هيچگاه در بازارهاي منطقي و مستدل بهوجود نميآيد؛ در حالي که امکان پديدآمدن آنها در يک بازار شکستناپذير همواره وجود دارد.
شواهد زيادي وجود دارد که نشان ميدهد بازارها، منطقي و مستدل نيستند. قيمت خانهها در زمانهايي که متاثر از ارزش ذاتي و دروني آنهاست و قيمت سهام، اغلب در حباب قرار ميگيرد. ولي اين حقيقت که بازارها منطقي نيستند به اين معني نيست که ميتوان به راحتي در آنها نفوذ کرد يا اين حقيقت که بازارها ديوانهاند، اين مفهوم را به ذهن متبادر نميکند که ما همگي روانپزشک هستيم و ميتوانيم درصدد درمان برآييم. بازار خريد و فروش اينترنتي، بازاري ديوانه به حساب ميآيد و سرمايهگذاراني که قصد دارند در آن با فروش سهامي کوتاهمدت نفوذ پيدا کنند سرمايه خود را از دست خواهند داد؛ مگر اينکه نقدينگي آنها بيشتر از ديوانگي اين بازار دوام پيدا کند. دراين صورت حبابهاي بهوجودآمده بيشتر ملموس و قابل رويت ميشوند، ولي به هر حال، نميتوان آنها را از قبل پيشبيني کرد. برخي سرمايهگذاران، بحران 2008 را پيشبيني کردند. اين افراد، اغلب آنهايي بودند که عميقا در بازار رهن و بانکداري فعاليت داشتند. ولي آيا تمامي سرمايهگذاراني که سهام خود را در اکتبر 2007 فروختند تصور ميکردند که در مارس 2009 دوباره اقدام ب