نمایش‌نامه (2) هنریک ایبسن
1400/02/22 11:58:52
ایبسن نمایشنامه‌‌ی جن‌زدگان را به زبان دانمارکی در53 سالگی نوشت و این اثر هفدهمین اثراز 26 نمایشنامه‌ای است که دردوره‌ی پنجاه ساله‌ی قلم‌فرسای از عمر هفتاد ساله‌ی این نویسنده پدید آمد.
جن‌زدگان نه آن صلابت شاعرانه‌ی پَرگَنت را دارد و نه از آن پیرنگ منسجم یا آن توازن بین دستگاه نمادین یا اسطوره‌ای و واقعیات زندگی روزمره‌ی مرغابی وحشی، این اثر بیشتر به خانه‌تکانی ایبسن برای نو کردن سبک و روش معمول و پیشین می‌ماند، سبک باید در خدمت اهداف تازه‌ای می‌بود و اگر بخواهیم به شیوه‌های تجربی ایبسن نگاهی بیندازیم جن‌زدگان کار ارزشمندی است.
اگر از خواندن و درک هگل خسته یا ناامید می‌شویم می‌توانیم ایبسن بخوانیم اما همانطور که خودش گفته نه یکی دو تا از آثارش بلکه همه‌ی آنها، چراکه شیوه‌ی کارایبسن هگلی یا جدلی است، از یک سو روشنگر است و از سوی دیگر نقد روش‌های انتزاعی روشنگری در برخورد با مسائل اجتماعی است. از سویی او شیوه‌ی نگرش رمانتیسم به نقش هنرمند منزوی اما پیشگام در جامعه را می‌ستاید از سویی منتقد آرمانگرایی رمانتیک‌هاست.از سویی او از اندیشه‌های حاکم بر ذهن طبقه‌ی متوسط شهرنشین (بورژوا) بیزار است، از سوی دیگر باور دارد می‌توان در آلونک‌های فکری همین طبقه‌ی متوسط وشهرنشین مایه‌ای تراژیک یافت، آن هم به سبک و روش تئاتر یونان باستان.
او را می‌توان یکی ازتجربی‌ترین درام‌نویسان تئاتر مدرن دانست زیرا شیوه‌ی جدلی او که گاهی تا آستانه‌ی خودکاوی جنون‌آمیزی پیش می‌رود نمی‌توانست با فرم یا درون‌مایه‌ی خاصی خو کند، نمی‌توانست آنچه راکه در اثری رشته بود با آفریدن نقیض فرم یا اندیشه‌ای پیشین خود در اثر بعدی پنبه نکند. نمونه درام جدلی/ هگلی ایبسن در گذر او از عروسک‌خانه به جن‌زدگان آشکار است. وقتی نورای عروسک‌خانه در پایان نمایشنامه با حرکتی مده‌آگونه از همسر و فرزندانش می‌برد و در دل شب و در فضایی آستانه‌ای به دنبال سرنوشت‌اش می‌رود برای نورا و ایبسن همه‌چیز تمام نمی‌شود: جن‌زدگان برابرنهاد عروسک‌خانه است.
حرکت نورا در عروسک‌خانه راه‌حل نیست واکنش است. جن‌زدگان به آسیب‌شناسی این واکنش می‌پردازد و به همین دلیل  این دو نمایشنامه ازهم جداییناپذیرند.
ایبسن درنامه‌ای در 20 دسامبر 1870 به برَندِس ازانقلاب فرانسه و شعارهای آزادی، برابری و برادری سخن گفته و تاکید کرده که این شعارها باید با مفاهیم تازه‌ای جان بگیرد تا شاید بتوان انقلاب راستین را درروح انسان‌ها پدید آورد.
ایبسن انقلاب امید را مشروط به شرکت فعال زنان و کارگران در امور اجتماعی می‌دانست، در نمایشنامه‌ی عروسک‌خانه محافظه‌کاری ماندرش و تسلط ذهنی او بر خانم آلوینگ او را متظاهر و مجبور به کارهای نمایشی کرده تا حفظ ظاهر کند و به قیمت فدا کردن اندیشه و عواطف شخصی و با تظاهر به معیارهای مقبول از من خودش فاصله بگیرد و وقتی زن از چنبره‌ی محافظه‌کاری کشیش ماندرش رها می‌شود کارش به بنیادگرایی متمایل به نهیلیسم می‌کشد.
آثار او در ابتدا به شعر و اسطوره و تاریخ حماسه نزدیک است و بعد از آن فاصله گرفته و به آدم‌‌های شهرنشین و مسائل آن می‌پردازد.
ایبسن در نامگذاری آثارش وسواس ودقت زیادی داشت. ایبسن، استریندبرگ و چخوف سه غول درامِ مدرن اروپا درقرن 19 بودند. ایبسن از اصلاحات اجتماعی برای زنان حمایت می‌کرد.
ایبسن می‌خواست شاعر تراژیک درام باشد، او می‌خواست با اوریپید و سوفوکِل تراژدی‌نویس، آریستوفان کمدی‌نویس و ملودرام متاثر از درام شکسپیر و درام‌های عشق و دسیسه‌ی قرون هجده و نوزده از یک سو به آموزش طبقه‌ی متوسط بپردازد و از سوی دیگر با عناصر شعر، اسطوره، استفاده‌ی به‌جا از ابزار و اشیای صحنه و دمیدن روح نقاشی در آنها تا جایی که به فضایی نمادین و اکسپرسیونیستی دامن بزند، در ذوق و سلیقه‌ی شهرنشینان طبقه‌ی متوسط تغییرات گام به گام ایجاد کند.
او به ارسطوییان نیز پشت نکرد و تنها بر سر پیرنگ با آنها به جدل پرداخت و برای این کار زمان متن را با زمان پیرنگ در تقابل قرار می‌دهد و تعلیق موردعلاقه‌ی ارسطوییان را می‌کُشد.
ایبسن با ایمانی که به زنان و کارگران در انقلاب امیدش داشت، به این نتیجه رسیده بود که باید به تلقی درام‌نویسان و برداشت طبقه‌ی متوسط نسبت به مرم عادی که در آثار ملودرام قرن 19 همچون سیاهی‌لشکر یا خدم و حشم بی‌اهمیت ظاهر می‌شدند پایان بخشد. 
مرغابی وحشی بهترین نمونه‌ی متوازن و عالی رئالیسم شاعرانه‌ی ایبسن و اوج هنر او در بازنمایی خرد شهروند است.
جن زدگان نقطه‌ی آغاز رئالیسمی است که ایبسن را هم‌ردیف و رقیب افلاطون قرار می‌دهد.
ایبسن در پی رئالیسمی بود که در غار آغاز شود و سپس به تلاش برای یافتن سرنخ‌ها به سوی خورشید بینجامد. او رئالیسمی می‌خواست که دروغ نگوید یعنی نوعی ایده‌سازی که حتما رگه‌های تعیین کننده‌ای از ناتورالیسم علمی در آن وجود دارد.
نقش‌ها و رنگ‌های ایبسن در جن‌زدگان الهام‌بخش نقش‌های اکسپرسیونیستی ادوارد مونک بوده.
او در نوشتن کمدی عشق از ترفندهای مقبول در نوشتن کمدی استفاده کرده. ایبسن کمدی را به موازات امر جدی و تراژیک پیش می‌برد و کمدی را به وادی تقابل رویکردهای تندرو یاآشتی‌ناپذیر می‌کشاند.
تجربه‌ی نو درباره‌ی کمدی در جن‌زدگان ایبسن را در دشمن مردم که پس از جن‌زدگان می‌آید به شکل واضح‌تری نقش می‌زند.
ایبسن کمدی را در رگه‌هایی از کردار و گفتار شخصیت‌ها می‌داند که تضادها و تناقض‌های موجود در یک موقعیت جدی یا تراژیک را آشکار کند.
کارهای ایبسن پیوندی بینامتنی با معاصرانش مثل داستایفسکی دارد. روسمرسهولم همانندی‌هایی از حیث درونمایه، گناه و میل درونی به اعتراف و تزکیه‌ی روانی و پژواک دراماتیک جنایت و مکافات دارد و رمان جن‌زدگان داستایفسکی با نمایشنامه‌ی جن‌زدگان ایبسن یک همانندی خیره‌کننده دارد و آن تأثیر تراژیک نیهیلیسم بر فرد و جامعه است.