دربارهی کتاب
شهريار، از گذشته خود چيزي نميداند اما تصاويري مبهم، گاهي او را آزار ميدهند و احساس ميکند جايي که در آن زندگي ميکند، خانه و زندگي اصلي او نيست. اغلب اوقات هنگام خوردن نوشيدني هميشگياش (نسکافه) احساس ميکند عطر کاهگل در مشامش ميپيچد و در ادامه هميشه يک ديوار کاهگلي در ذهنش زنده ميشود.
سرانجام با مشاهده يک صحنه تصادف، حافظهاش را به دست ميآورد و يادش ميافتد اسم اصلي او شهريار نيست و ...
نسکافه با عطر کاهگل، تقابل دو نوع زندگي (پس رفته و ايده آل) در جامعه امروزي و تضاد کنش ها و واکنش ها، روياها، دنياها و اميدهاست.