دربارهی کتاب
ژان پل دوبوآ Jean-Paul Dubois متولد 1951 است. تاکنون رمانهاي زيادي به قلم او منتشر شده است، چون «ماريا مرده است»، «من به چيز ديگري فکر ميکنم»، «شايد اين کتاب من را به تو نزديک کند»، «شوخي ميکنيد، آقاي تانر»، «گاهي وقتها تنها ميخندم»، «زندگي من راميترساند» و... او براي آثارش برنده چند جايزه ادبي شده است؛ جايزهي بزرگ طنز سياه براي «خبرم به دستان ميرسد» (1991)، جايزهي فرانس تلويزيون براي «کِندي و من» (1996) و جايزهي فمينا براي «يک زندگي فرانسوي» (2004). از متن كتاب: رفتم يک قهوه بخورم. هواي آفتابي زيبايي بود. يک سيگار روشن کردم و پک اول را به سلامتي بورژس زدم. دود مستقيم رفت به آسمان. ذهنم درگير مرد ديشب بود. فقط ميتوانست يکي از بوکسورهايي باشد که در مقالهاي باهاش بد تا کرده بودم. اگر حدسم درست بود، حتماً گافهاي بزرگي در نوشتهام داده بودم که او آن طور لت و پارم کرد. برگشتم به روزنامه تا گزارش هايي را در دو ماه اخير نوشته بودم بازخواني کنم. بورژس تا چشمش به من افتاد، گفت: هنوز داري ول ميگردي، زيمرمان؟ رفتم به آرشيو. اين مکان هميشه بوي پائيز ميداد. مجلد صحافي شده را برداشتم و ورق زدم: کلاً، پنج متن پيش پاافتاده راجع به پنج رقابت دستههاي ميان وزن يا سبک وزن، تمامشان هم بي اهميت. متجاوز من، به طور حتم، سنگين وزن بود. با بررسي پروندهها، دستگيرم شد که همهي مقالههاي من کوتاه شده بودند. هميشه زيادي طولاني بودند و بيفايده. بورژس هر کجاشان را که دلش ميخواست ميزد. من آدمي نبودم که جنجال به پا کنم. او خيالش راحت بود.