مهمترین تأثیر «صمد» روی بچهها بوده است. او به آدمهای شکلگرفتهی بزرگسال امید چندانی نداشت. در برخوردهای مکرر دیده بود که بچهها ، آمادگی فوقالعادهای برای درک حقایق دارند. چنین بود که سعی میکرد با آنها اخت شود، با آنها کنار بیاید، چشم و گوششان را به این دنیای آشفته پر هرج و مرج باز کند. ترس، اول ترس از کلاس و درس معلم را از میان بردارد و بعد ترسهای دیگر را او میدید کتابهای درسی که برای بچههای دهاتی نوشته میشود، نارسا و مضحك و غیر قابل فهم است. بدین ترتیب حتی قبل از این که دست به نوشتن داستانهایش بزند، کتاب الفبای بسیار سادهای که از دنیای نزديك و آشنای خود بچهها خبر میداد، تدوین کرد که هنوز چاپ نشده است. بعدها دو جلد کتاب انشاء برای محصلین دوره ابتدایی ترتیب داد که ذهن بچهها را برای خواندن و نوشتن به سبک و سیاق تازه آماده میکرد. این دو جلد کتاب چندین بار چاپ شد ولی کمتر کسی از وجود چنین اثری از صمد خبر دارد.
و او اینچنین پشت سرهم کار کرد و کار کرد و به آن صورتی در آمد که امروزه میبینید. صمد بهرنگی به همان صورتی که بین مردم پذیرفته شد، باقی ماند و به همین صورت باقی خواهد ماند. (غلامحسین ساعدی)
صمد بهرنگی در دوم تیرماه سال ۱۳۱۸ در یکی از خانههای جنوب محلهی چرنداب تبریز بدنیا آمد و در تابستان سال ۱۳۴۷ در رود ارس غرق شد.
از سال ۱۳۴۶ معلم روستاهای آذربایجان شد و یازده سال در ممقان، قد جهان، آذرشهر، گوگان، و آخیرجان، درس داد. گذشته از قصههای کودکان که با بهترین نمونههای ادبیات کودك دنيا همطرازاند مقالههای زیادی هم نوشته است کندوکاو در مسائل تربیتی ایران و مجموعه مقالههای تربیتی او به صورت کتاب منتشر شده و باقی مقالههایش به صورت مجموعه مقالهای منتشر شده است حاصل تلاش خستگی ناپذیر او برای جمع آوری ادبیات شفاهی مردم آذربایجان.
بهرنگی معلم، نویسنده و محقق بود. برتر از همهی اینها کسی بود که وطن و مردم وطنش را صادقانه دوست میداشت.