دربارهی کتاب
درباره کتاب ذهن زمستاني اثر رامين جهانبگلو:
زمستان زمان انديشيدن است. در زمستان جنبوجوش چنداني نداريم، و نيز به اين دليل که زماني موعود است. چون زمستان آيد، آيا بهار چندان دور خواهد بود؟ با اينهمه به گفته? پلوتارک از قول نيتستن «در سرزمين دورافتادهاي سرما چنان سخت است که واژهها چون از دهان برآيند منجمد گردند. بعدها يخها آب ميشوند و کلمات قابل شنيدن. از اينرو هرچه در زمستان ادا شود، شنيده نميشود تا فرارسيدن تابستان بعد». مردگان هرگز از بودن در سرما شکايتي ندارند، برخلاف آدمهاي منزوي. تعريف انسانِ در انزوا اين است که قواعد زندگي براي او وجود ندارد. هرآنچه تجاوز به حقوق زندگي متمدن روزانه بهشمار ميآيد، به تعريف ديگر وجود ندارد. اما جهنمي بزرگتر از زنداني پوچيبودن نيست. پوچي مفهوم اصلي در انزوابودن است. خشونت پوچي است. اما آنگاه که بهصورت وسيلهاي درآيد باز هم پوچتر است. خشونت بدني و رواني که بر انسان منزوي تحميل ميشود، دقيقاً همان است که انسان بيش از بيش پذيراي آن نيست.
ذهن زمستاني با خشونت نميجنگد، عليه آن ميجنگد. مسئله اوست که وراي خشونت بينديشد. مسئله اوست که وراي اسارتگاه بينديشد. ذهن زمستاني است که به آزادي تفکر انسان ارزش ميبخشد. زندگي انسان از آنجا که داراي ذهن زمستاني است، هم رازآميز است و هم تعرضناپذير. امرسون مينويسد: هر ذهني بايد کل درس خود را بداند و بايد براساس آن بهطورکلي موضع خود را روشن کند. آنچه را که نبيند، آنچه را که نزيد، نخواهد دانست. هيچکس نميتواند به زمستان عصر ما و وراي سرماي اسارتگاه بينديشد، مگر آنکه صاحب ذهن زمستاني باشد. آزادي بايد چنين باشد و يا هيچ.
این اثر توسط انتشارات نشر ني منتشر شده است و می توانید اين كتاب و ساير كتابهاي فلسفه را از طریق خرید آنلاین از سایت فروش اینترنتی انتشارات آگاه سفارش دهید.