دربارهی کتاب
ادوارد پي. جونز (1950ـ آمريكا) از بزرگترين نويسندگان قرن بيست و يكم است كه با رمان "دنياي آشنا" بار ديگر، صداي سياهان را بلندتر و رساتر به گوش جهان رساند. رماني كه عنوان برترين و بزرگترين رمان قرن را بر پيشاني خود دارد، و آنطور كه والتون مويامبا، نويسنده، منتقد و استاد دانشگاه اينديانا مينويسد: "از نظر من، دنياي آشنا، بهترين رمان چاپشدهي آمريكا در قرن 21 است." جاناتان ياردلي منتقد و نويسندهي واشنگتنپست و برندهي جايزهي پوليتزر نقدنويسي، رمان "دنياي آشنا" را "يك رمان عالي و فوقالعاده" برميشمرد كه تاكنون در ادبيات داستاني آمريكا منتشر شده؛ رماني كه جايزهي حلقهي منتقدان ملي كتاب امريكا، 2003، جايزهي پوليتزر 2004 و جايزهي ايمپك دوبلين 2005 را از آن خود كرد. همچنين "دنياي آشنا" فيناليست جايزهي كتاب ملي آمريكا، در سال 2003 نيز بوده است. از ديگر جوايز و افتخارات جونز، ميتوان به جايزهي پنهمينگوي، پنمالامود، و نامزدي جايزهي پن فاكنر و كتاب ملي آمريكا اشاره كرد.
ادوارد پي. جونز وقتي كودكي بيش نبود، پدرش خانواده را ترك كرد و او در كنار مادر، خواهر و برادر كوچكتر و عقبماندهاش زندگي فقيرانهاي را گذراند. مادرش از مهاجران جنوبي افريقاييتبار بود و با وجود بيسوادي، پسرش را به كتابخواني تشويق ميكرد. خيلي زود علاقهي جونز به ادبيات نمايان شد. آنطور كه خودش نيز در مصاحبهاي به اين موضوع اشاره ميكند: "از مدرسه كه ميآمدم تلويزيون ميديدم و كتاب ميخواندم. حسابي تحت تأثير نويسندگان جنوبي قرار گرفته بودم، چه سفيدپوست و چه سياهپوست. وقتي با كار نويسندگان سياهپوستي چون اتل واترز و ريچارد رايتز آشنا شدم، شگفتزده شدم كه سياهپوستان ميتوانند اين طرز بنويسند. آنها از آدمهايي ميگفتند كه در زندگيام ميشناختم."
"دنياي آشنا"، داستاي دربارهي دنياي سياهان در آمريكاي قرن نوزدهم است. داستان در سال 1855 در مزرعهي مرد سياهپوستي به نام هِنري تاونسند ميگذرد. او يك برده به دنيا آمده، اما حالا يك ارباب است. ارباب سياه به آيندهاي ميانديشد با مزرعهاي پنجاه هكتاري با سي و سه بردهي سياه. او با بردهها به همان شكلي برخورد ميكند كه ارباب سفيدپوستش ويليام رابينز با او رفتار ميكرده. داستان حول محور در نفر ميچرخد: هنري تاونسند، ارباب سياه، و بردهي سياهش، موسا.