دربارهی کتاب
من دو سه رؤياي بسيار مهم و زودهنگام در زندگيام داشتم. البته درست نميدانم چه زماني — شايد دو يا سه سالگي — [اين رؤياها] رخ داد. يکي از نخستين خاطرات من اين بود که درحاليکه از ارتفاع بلندي سقوط ميکردم، فرشتگان نجاتم دادند. آنها موجوداتي به غايت زيبا، بزرگ و نوراني بودند. فرشتگان مرا در هوا گرفتند و به من گفتند هرگز نميگذاريم بيفتي و بهراستي که از آن پس هرگز خواب بد يا کابوس وحشتناکي نديدم.
نقل از صفحه 25 کتاب