خواندن و درک اسطوره
1400/01/24 17:0:15
بدون شک اسطوره مفاهیم بنیادین زندگی بشری را در خود دارد که بر هر اهلی لازم است که آن را بخواند و درک کند، بهخصوص ایران که نزد پژوهشگر و خوانندهی ایرانی مغفول مانده.
اسطورهها آیینههایی هستند که تصویرهایی را از ورای هزارههامنعکس میکنند و آنجا که تاریخ و باستانشناسی خاموش میمانند اسطورهها به سخن درمیآیند و فرهنگ آدمیان را از دوردستها به زمان ما میآورند و افکار بلند و منطق گستردهی مردمانی ناشناخته ولی اندیشمند را در دسترس ما میگذارند.
اسطوره در عصر خود نه تنها برداشت انسان را دربارهی جهان پیرامون او دربرمیگرفت، بلکه نیازهای مادی و روانی او را هم پاسخ میداد. بعضی معتقداند که اسطوره مثل دانشی که در عصر ما برای توجیه جهان به کار میرود، توجیه انسان ابتدایی بود از جهان اسطوره علاوه بر توجیه جهان، توجیه نقش انسان در جهان هم بود و نیازهای معنوی او را برطرف میکرد. اسطوره حتی میتوانست در برطرف کردن نیازهای مادی انسان هم در ارتباط با جهان پیرامون به او یاری رساند ضمن اینکه انسان طبعاً احتیاج داشت جهان پیرامون خود را بشناسد، کاربرد فلسفه از این هم فراتر میرود و درواقع نوعی بیان فلسفی است، منتها بیان ابتدایی فلسفی که مبتنی بر استدلال تمثیلی بود. اسطوره علاوه بر این برداشت فلسفی از لحاظ ایدئولوژیک هم ساختار اجتماعی را که صاحبان اسطوره در آن میزیستند توجیه میکرد.
اسطوره در کنار افسانه، حماسه و فولکلور، یکی از عناصر شکلدهندهی فرهنگ و هویت قومی و ملی جوامع بوده. بعضی از اسطورهشناسان آن را دین تمدنهای اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی میدانند، آنها میگویند اساطیر بیان شفاهی تاریخ مقدس است و تاکید میکنند که آن را فقط به صورت یک پدیدهی مذهبی میتوان درک کرد، نه ادبی، روانشناختی، اجتماعی یا اقتصادی، دستهی دیگر بیشتر به جنبههای بیولوژیک، روانشناختی، تاریخی و ادبی اسطوره و تاثیر الگوهای اساطیری در فلسفه، ادبیات، نمایش، موسیقی و حتی سینمای جهان امروز توجه دارند.
#میرچا_الیاده دینشناس آمریکایی، از معروفترین صاحبنظران گروه اول و کارل یونگ روانشناس سوییسی از پایهگذاران نظریهی دوم است.
در تعاریف متداول لغت اسطوره غالباً برداشتها و کاربردهای خطایی وجود و عمدتاً فقط شکل ظاهری آن در نظر گرفته میشود که عبارت است از روایت وقایعی غیرعادی دربارهی شخصیتهایی غیرعادی و مربوط به زمان و مکانی غیرعادی، وقایع اساطیری هم مربوط به گذشته و هم مربوط به آیندهاند و حوادثی بنیادی مانند آغاز و پایان گیتی، آفرینش انسان و حیوات، زبانها، اقوام و دودمانهای حکومتی را شامل میشود.
دکتر مهرداد بهار جنبههای عمیقتری را دربارهی محتوای اساطیر بیان میکند، او اساطیر را نه همچون یکی از انواع حکایات سرگرم کننده بلکه پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی انسان قدیم میداند، به نظر او اساطیر نه تنها در زمینههای فرهنگی بلکه در زمینههای سیاسی نیز کاربرد دارد، چنانکه بسیاری از فرمانروایان و حکام زمانهای قدیم برای اثبات مشروعیت خویش بر رعایا مدعی میشدند که
دکتر بهار معتقد بود اگر در ادبیات غربی تحت تاثیر فرهنگ یونان باستان، بر اساطیر تکیه میشود، در فرهنگ پس از رواج دین زردتشتی و پس از آن اسلام بر حماسهها و روایات تاریخی یا مذهبی تکیه شد. ایشان بخش عمدهی ریشههای اساطیری فرهنگ ایران را در آسیای غربی میجوید، منطقهای که از درهی سند و آسیای میانه در شرق و شمال شروع میشود و تا مدیترانهی شرقی و شبجزیرهی بالکان در غرب امتداد مییابد، به نظر او فرهنگ این منطقه حتی یونان را دربرمیگیرد و بر روم نیز اثر میگذارد و بعدها با آمدن مسیحیت و اسلام، فرهنگی جهانی میشود.