دربارهی کتاب
پارسا شهري/ روزنامهي شرق: «تصويرنگاري رنج قدمتي طولاني دارد.» سوزان سانتاگ در يکي از آثارش اين گزاره را با ميانجي هنر عکاسي تحليل ميکند. او از خلال تمرکز بر عکسهاي خاص تاريخي از جنگها نشان ميدهد که ما حقيقتا نميتوانيم تصور کنيم جنگ شبيه چيست. نميتوانيم تصور کنيم چهقدر رعبآور و هراسانگيز است «و چهقدر درنهايت عادي بهنظر ميرسد؛ نه ميتوانيم بفهميم، نه ميتوانيم تصور کنيم. اين فهميدن چيزي است که هر سرباز، فتوژورناليست، امدادگر يا آدم عادييي که زندگياش زير آماج جنگ بوده و شانس اين را داشته است تا از مرگي برهد که ديگرانِ همين نزديکي را دريده است، با سرسختي احساس ميکند و فقط آنها هستند که درست احساس ميکنند.» سانتاگ «تماشاي رنج ديگران» را از ماجراي کتاب «سهگيني» ويرجينيا وولف آغاز ميکند. کتابي که بهزعم سانتاگ، حاوي انديشههاي جسورانه او درباره ريشههاي جنگ بود. وولف اين کتاب را در زمانهاي نوشت که او و بسياري از همتايانش در شوک حکومت فاشيستي اسپانيا بودند. اين کتاب درحقيقت پاسخ معوقي بود به وکيلي سرشناس از لندن که از وولف پرسيده بود «بهنظر شما چگونه بايد مانع وقوع جنگ شويم؟» وولف در اين کتاب انديشه جسورانهاي را مطرح ميکند: «جنگ يک بازي مردانه است و ماشين کشتار جنسيت دارد و مذکر است.» بعد سانتاگ با صحهگذاشتن بر نوشتار جسورانه وولف درباره جنگ، باب نقد را ميگشايد: «در حقيقت عکسهايي که وولف به آنها اشاره ميکند از يک جنگ واقعي، سخن نميگويد بلکه ترفندي خاص از جنگ را به نمايش ميگذارد که در آن دوره عموما وحشيانه خوانده ميشد و هدفش کشتار غيرنظاميان بود.» پس در نظر سانتاگ اگر اينک ما همان خوانش وولف از عکسها را دنبال کنيم، تنها چيزي که انزجار عمومي از جنگ را تأييد ميکند پشتکردن به اسپانيا بهعنوان کشوري با پيشينه خشونت است و «اين همانا دوريگزيدن از سياست نام دارد.» بعد سانتاگ ميرسد به تغيير و تحولات هنر عکاسي و ارتباطش با جنگ و نيستي. او عکاسي را بهنوعي همبسته با مرگ ميداند و مينويسد: «از زمان اختراع دوربين (1839)، عکاسي هميشه با مرگ همگام بوده است؛ زيرا عکس خلقشده بهوسيله دوربين ردپايي از چيزي محسوب ميشود که زماني پيشروي دوربين قرار گرفته است.» ازاينرو در دوراني، دستکم در روزگار جنگ عکاسي در قياس با نقاشي مرتبه بالاتري داشت، از آنجاکه همواره يادماني از گذشته دفنشده يا عزيزي ازدسترفته بود، مرتبه بالاتري را به خود اختصاص ميدهد.» بهلحاظ تاريخي «تماشاي رنج ديگران» نشان ميدهد که «اقتدار عکاسي توانست شنيعترين واقعيات را، نهفقط ثبت بلکه شرح داده و بر تمام داستانسراييها فائق آيد، بيشک سال 1945 خواهد بود؛ سالي که عکاسي نهفقط از جنبه مستندسازي، بلکه نمايش هولناک واقعيت، تمامي قدرتهاي پيچيده زبان را در مشت له کرد.» سانتاگ، کتاب ديگري نيز دارد با عنوان «درباره عکاسي» که در آن ايدههايش در باب عکاسي را بهتفصيل شرح داده، و در کتاب اخير با پيگيري ايدههايش، درک انسان از تصاويرِ مربوط به فاجعه را نشانه رفته و نمايي از درک انسان معاصر از خشونت ترسيم ميکند