دربارهی کتاب
در دنيا هيچ چيز براي من خيالانگيزتر از اين نبوده است که از دور، منظره شامگاهي اوبهئي را تماشا کنم. آتشهائي که براي دفع پشه در برابر هر آلاچيق افروخته ميشود ستون باريک شعلههائي که از اين آتشها برخاسته به طاقي از دود که آسمان اوبه را فراگرفته است ميپيوندد… گوئي بر ستونهاي بلندي از آتش، طاقي از دود نهادهاند! آنها دختران چنين سرزمين و چنين طبيعتي هستند. عشقها از دسترس آنان به دور است. آنان دختران عشقهاي دورند. در سرزمين شما، معناي روز سکوت و کار است. آنان دختران روز سکوت و کارند. در سرزمين شما، معناي شب خستهگي است. آنان دختران شبهاي خستهگياند. آنان دختران تمام روز بيخستهگي دويدناند. آنان در دختران شب همه شب سرشکسته به کنج بيحقي خويش خزيدناند.