دربارهی کتاب
در اين رمان، فريدون زعيماوغلو نگاهش را به گذشته برميگرداند و به زادگاهش نظر مياندازد که همراه با والدينش از آنجا مهاجرت کرده است.
اين رمان روايت بخشي از زندگي ليلا، از دوران کودکي تا چند سال پس از ازدواج و نهايتاً مهاجرتش به آلمان است. راوي داستان، ليلا، از پدرش ميگويد؛ فردي که در اوج ناتوانيهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بر خانوادهاش حکمراني ميکند و زندگي را بر همهي اعضاي خانواده به جهنم تبديل کرده است. تنفر ليلا از پدرش بهحدي است که در طي داستان از او با القابي مثل شوهرِ مادرم، کتکزن و يا شکمسيرکن خانواده ياد و از بهکار بردن واژهي «پدرم» خودداري ميکند. مادرش در تمام عمر در سکوت، مقابل خواستههاي نابهجاي پدر سر تسليم فرود ميآورد. برادرانش راه خودشان را ميروند و خواهرانش منتظر مردي هستند که به خواستگاريشان بيايد و اميدوارند که از اين طريق به خوشبختي برسند. ليلا در دوران کودکي داراي آزاديهاي محدودي است که بهمحض رسيدن به سن بلوغ، آنها را از دست ميدهد.
نقل مکان خانواده به استانبول موقعيتهاي جديدي را براي خانواده پيش ميآورد: ليلا با يک مرد آشنا و عاشق او ميشود و آن دو با هم ازدواج ميکنند، ولي اين زوج در ترکيه بيآتيه هستند و تصميم به مهاجرت از اين کشور ميگيرند.
نويسنده با لحني اثرگذار، پرمعنا و پررنگ، داستان بزرگ شدن يک دختر و متلاشي شدن يک خانواده را بيان ميکند. همچنين اشارهاي دارد به فضاي فرهنگي حاکم بر ترکيهي دهههاي پنجاه و شصت ميلادي و به تعداد زيادي از مهاجرين ترک که بهدليل شرايط سخت اقتصادي، کشورشان را ترک کردند و بهعنوان کارگران ساده به آلمان رفتند. رمان ليلا در واقع سرگذشت واقعي مادر فريدون است که در يک شهرستان کوچک در منطقهي آناتولي ترکيه بهدنيا آمد و بزرگ شد.