دربارهی کتاب
آن تايلر (متولد 25 اکتبر 1941) رماننويس امريکايي و برندهي جايزهي پوليتزر، همسر تقي مدرسي، روانپزشک و نويسندهي فقيد ايراني است. او از چهرههاي جدي ادبيات داستاني امروز آمريکا محسوب ميشود. اکثر داستانهايش در ميان اقشار متوسط جامعه ميگذرد و رازها، جاهطلبيها، روياها و بحرانهايشان را بهتصوير ميکشد. او تاکنون بارها نامزد جوايز معتبر متعددي از قبيل پوليتزر، پن/فاکنر، اورنج و... شده و در تازهترين مورد در سال 2011 براي آخرين رمانش، قطب نماي نوح، نامزد جايزهي معتبر بوکر شده است. ..... مورگان گاور در فروشگاه ابزار کالن در بالتيمور شمالي کار ميکند. او هفت دختر و همسري خوشقلب دارد، اما هنگامي که پا به دوران خاکستري ميانسالي ميگذارد، فضاي خانوادهاش را روزبهروز کسالتبارتر مييابد. پس از مدتي مورگان با زوج جواني آشنا ميشود که شرايط مناسبي ندارند، و هر سه درمييابند که قلب هيچکسي در امان نيست... ..... ... نگاهي به آينه انداخت و گفت: «بايد يک سري تصميمات جديد بگيرم.» بعد کليد برق جالباسي را زد و با ديدن لباسهايش به اين فکر افتاد که امروز چهکسي باشد. کنار بلوز و دامنهاي چروک باني، انبوه لباسهاي مورگان تنگ هم آويزان بودند: لباس ملواني، لباس سربازي، لباس قايقراني... انگار اين لباسها را از بين وسايل دور ريختهشدهي يک اپرا جمع کرده بود. بالاي لباسها هم کلاههايش ديده ميشدند: شش کلاه که در طبقهي بالاي جالباسي قرار داشتند. يکي از آنها را برداشت و سرش گذاشت...