دربارهی کتاب
آلن دوباتن کتابهايش را زندگي ميکند و در اين زندگي کردن از هيچ کاري دريغ ندارد، درست مثل کتاب «خوشيها و مصايب کار» که به خاطر دنبال کردن سرنوشت ماهيهاي تن سر از جزاير مالديو درميآورد و براي کشف دنياي توليد و فروش بيسکويت به دورافتادهترين شهرستانها سفر ميکند. اما نوشتن کتاب «يک هفته در فرودگاه» براي او از همان اولين روز خبرساز بود و سروصداهاي بسياري بهپا کرد و بعد هم يکي از پُرفروشترينهاي مجلهي «آبزرور» و «گاردين» شد.
دوباتن يک هفته مهمان ترمينال شمارهي پنج فرودگاه «هيثرو» شد تا اين کتاب را دربارهي آدمها و رفتنها بنويسد.
دوباتن معتقد است که زندگي مدرن به بهترين صورت در فرودگاهها خلاصه شده: «رابطهى بين ملتها، سفرهاي سريع، تخريب محيطزيست، مصرفگرايي و روياهاي شخصي جهانگردي بهخوبي در فرودگاهها قابل مشاهده هستند.»
فرودگاه هيثرو به محض پايان يافتن نگارش و انتشار «يک هفته در فرودگاه»، ده هزار نسخه از اين کتاب را به مسافراني که در اين فرودگاه رفتوآمد ميکردند، اهدا کرد.
دوباتن دربارهي انتخاب يک فرودگاه براي نگارش کتابش گفت: «فرودگاهها همان جايي هستند که آدمهاي نزديک زندگيمان از آنجا راهي سفر ميشوند، مهاجرت ميکنند و از ما جدا ميشوند. در عينحال فرودگاه به ما اجازه ميدهد تا فکر کنيم حالا که اينجا ساعت 3 بعدازظهر است، در گوشهي ديگري از دنيا که اسمش روي ليست پروازها آمده، براي ما جهانى عجيب و ناشناخته وجود دارد و اينها همه براي من پُر از هيجان بود و سبب شد يک هفته با زندگي و مفهومش در فرودگاه سروکله بزنم.»
آلن دوباتن هفتهها در فرودگاه هيثرو ماند، آنقدر که تبديل به خبرِ يکِ روزنامههاي انگليسيزبان شد، بسياري براي گفتوگو با او به فرودگاه ميآمدند و او را در ترمينال شمارهي پنج در حاليکه اينسو و آنسو ميپلکيد، ميديدند. همهي اينها باعث شد «يک هفته در فرودگاه» تبديل به يکي از بحثبرانگيزترين آثار دوباتن بشود، او در گفتوگويي که در «نيويورک تايمز» با «ديويد اولين» انجام داده است، دلايل اهميت فرودگاه را در زندگي روزمره تشريح ميکند؛ «فرودگاهها براي بيصبري آدمهاست که به وجود آمدهاند، وگرنه همان بندرها و کشتيها ميتوانست جوابگوي رفتوآمد آدمها باشد. و البته فرودگاه جاي عجيبي است، چون ناخودآگاه سبب قليان احساسات ميشود و احتمالاً اين بهترين کاري است که ميتوان در فرودگاه انجام داد. ميزان عاطفهي سيالي را که در جهان بروز پيدا ميکند ميتوان در فرودگاهها سنجيد. در لحظهي پرواز حالى روحاني به مسافر و همراهانش دست ميدهد، انگار که او براي لحظهاي به مرگ بينديشد. كساني كه سالهاي سال است ازدواج كردهاند و زندگي بدون عشق را پشت سر ميگذارند، شايد در فرودگاه يك جملهى عاشقانه به همسرشان بگويند. احتمال سقوط هواپيما چيزي است كه بدترين رابطههاي زناشويي را نيز ميتواند نجات دهد.»
«يک هفته در فرودگاه» در چهار فصلِ «پيشنهاد»، «عزيمتها»، « بخش هوايي» و «رودها» نوشته شده است. عکسهايي که دوباتن با دوربين شخصياش گرفته، درست مثل «خوشيها و مصايب کار»، به فضاسازي خواننده کمک ميکند. ترجمهى اين کتاب با اجازه و زير نظر آلن دوباتن و به قلم مهرناز مصباح، بهزودي از سوي نشر «بهنگار» راهي ويترين کتابفروشيها ميشود.