اقتصاد كلان مدرن (مصاحبه با بزرگان مكاتب مختلف اقتصادي)

ناشر: دنياي اقتصاد
مترجم: پويا جبل‌عاملي - علي سرزعيم
نويسنده: برايان اسنودان - هوارد آر وين
قطع: رقعي
نوع جلد: شوميز
زبان: فارسي
تعداد صفحات: 248
سال انتشار: 1393
نوبت چاپ: 1
وزن: 280
شابک: 9786007106174
قيمت: 13,000تومان
موجودي : موجود نیست

درباره‌ی کتاب

درباره کتاب اقتصاد كلان مدرن (مصاحبه با بزرگان مكاتب مختلف اقتصادي) اثر برايان اسنودان - هوارد آر وين با ترجمه ی پويا جبل‌عاملي - علي سرزعيم:

کتاب اقتصاد کلان مدرن مشتمل بر گفت و گوهايي با اقتصاددانان بزرگ مکاتب مختلف اقتصادي است و تصويري بديع از نوع گفتمان و تلقي مکاتب مختلف اقتصادي ارائه مي‌دهد. اين گفت وگوها در اصل بخشي از کتابي بزرگ تر هستند که به همراه مطالبي ديگر به چاپ رسيده اند و کتاب حاضر که ترجمه بخش گفت و گوهاست، به اين علت به صورت جداگانه چاپ شده که نکته هاي تازه در اين گفت و گوها بيش از ساير بخش هاي کتاب اصلي است. اگرچه اين مصاحبه ها چندين سال پيش انجام شده اما از نظر اهميت و بيان تاريخ مکاتب اقتصادي از جايگاه پر اهميتي برخوردار است و خواندن اين کتاب به تمامي علاقه مندان و محققان رشته اقتصاد و کساني که مي خواهند با اقتصاد امروز آشنا شوند، توصيه مي شود. علم اقتصاد امروز مديون اقتصادداناني است که خود يا بنيان گذار مکتب فکري در اقتصاد بوده اند يا از مشاهير آن. جان مينارد کينز با کتاب «نظريه عمومي» خود زماني که جهان وامانده در رکود بزرگ بود، پايه گذار شاخه اي از علم اقتصاد شد، که امروز از آن با اقتصاد کلان ياد مي شود. اقتصاد کلان کينز بر اين محور بود که بر خلاف آن چه اقتصاددانان پيش از کينز معتقد بودند، وضعيت رکودي مي تواند تعادل پايداري از اقتصاد باشد که بازار توانايي تسويه اين بيکاري را نداشته باشد و براي خروج از رکود نياز به مداخله دولت است تا با مديريت تقاضا، توليد ناخالص داخلي افزايش و اقتصاد از رکود خارج شود. تا دهه 1970، اقتصاد کلان معادل چنين ديد کينزي بود. اما در دهه 1970 با شوک هاي هزينه اي که ايجاد شد، اقتصاد کينزي به چالش کشيده شد و گروه هاي رقيب سر برآوردند. مهم ترين نحله، تفکر ضد انقلاب پولي بود که پول گرايان به رهبري ميلتون فريدمن از يک دهه قبل آن را بنيان نهاده بودند. فريدمن با تحقيقي فراگير تاريخ پولي ايالات متحده را به نگارش درآورده بود و نشان مي داد که اگر فدرال رزرو به موقع عمل مي کرد، هيچ دليلي وجود نداشت که اقتصاد جهان با رکود بزرگ دست و پنجه نرم کند، توصيه اي که گويي در قرن بيست و يک عملي شد و فدرال رزرو توانست با برنامه هاي تسهيل مقداري خود اين نقش را به خوبي بازي کند و رکود بزرگي در سطح رکود دهه 1930 رخ نداد. در دهه 1970 نحله ديگري نيز سربرآورد. اگر پول گرايان با بازگشت به توصيه هاي پيش از کينز نشان دادند که بازار مي تواند در بلندمدت به سطح بيکاري طبيعي بازگردد و مداخله در بازار هر چند در کوتاه مدت مي تواند موثر باشد اما در نهايت موجب تورم مي شود، اقتصاددانان کلاسيک جديد با انقلاب انتظارات عقلايي خود نشان دادند که در کوتاه مدت نيز مداخله در اقتصاد راه به جايي نمي برد. آنان تنها طريق تاثير سياست ها بر سطح اشتغال را اجراي غيرمنتظره آن ها مي دانستند و بدون شوک سياستي از نظر آنان، اشتغال افزايش نمي يافت. اين خط بطلاني بود بر آراي کينز. اما تاثير کلاسيک هاي جديد بيش از اين بود. آنان اقتصاد کلان جديدي را ارائه کردند که کم و بيش همان آراي کلاسيک از آن استخراج مي شد و به جز اين، روش آنان که مبتني بر مدلسازي کلان با توجه به عوامل عقلايي بيشينه ساز سود بود، مورد استفاده همگان قرار گرفت. با رهيافت آنان بود که ديگر مدل کلان بدون پايه خرد و بدون اشاره به چگونگي تصميم گيري عوامل اقتصادي، مدل علمي قلمداد نمي شود. کلاسيک هاي جديد با "نقد لوکاس" نشان دادند که با يک مدل ساده و پارامتر هاي ثابت نمي توان تخميني از نتيجه سياست هاي اقتصادي داشت. از نظر آنان با اعلام سياست ها عاملان اقتصادي، انتظارات خود را تغيير مي دهند و اين به معناي آن است که پارامترها متغير است و با داشتن داده هاي گذشته نمي-توان پارامترهاي ثابتي را بدست آورد و نتيجه سياست هاي آتي را با آن بدست آورد. آنان به جاي بهره گيري از ابزار اقتصادسنجي توصيه مي کردند که مدل بايد بر مبناي فرايند تصميم گيري عاملان باشد و در عين حال نمايانگر تعادل عمومي اقتصاد. از اين جا بود که مدل هاي تعادل عمومي تصادفي پويا طرفدار پيدا کرد و نوشتن مقالات علمي بدون برنامه نويسي هاي پيچيده و رياضيات قوي ناممکن شد. کلاسيک هاي جديد در دهه 1980 انشعابي نيز داشتند که از دل آن، مکتب ادوار تجاري حقيقي رخ نمود. اين مکتب که با کار کيدلند و پرسکات بنيان نهاده شد بر اين بود که بيشتر نوسانات پس از جنگ جهاني دوم ناشي از شوک هاي تکنولوژيک بوده تا شوک هاي پولي، اين در حالي بود که کلاسيک هاي جديد بر نقش پول در نوسانات تاکيد داشتند. از منظر آنان تکنولوژي مي توانست بر روند اقتصاد ميسر افتد و نه نوسانات آن. اما اگر روح اقتصاد کلاسيک توانست بار ديگر در کالبدي جديد خود نمايي کند، کينزي ها نيز در دهه 1980 با چهره اي دگرگون شده بار ديگر به صحنه بازگشتند. کينزي هاي جديد که از بزرگان آن مي توان به منکيويي اشاره کرد

این اثر توسط انتشارات  دنياي اقتصاد منتشر شده است و می توانید اين كتاب و ساير كتاب‌هاي اقتصاد و بازرگاني را از طریق خرید آنلاین از سایت فروش اینترنتی انتشارات آگاه سفارش دهید.