دربارهی کتاب
هدف اصلي اين اثر به چالش کشيدن يکي از باورهاي رايج زمان حاضر درباره تاريخ و جغرافياي جهان است. باوري که تمدن اروپايي و به اصطلاح غرب، امتيازهاي تاريخي منحصر به فردي از جنس خصلت هاي ويژه نژادي، فرهنگي، محيطي، ذهني و روحي خاصي داشته که در طول تاريخ و تا زمان حاضر به آن نوعي برتري پايدار بر تمام جوامع ديگر بخشيده است. مؤلف معتقد است اروپاي قبل از سال 1492 نه مزيت واقعي و بالقوه اي بر تمدن هاي ديگر داشت، نه سرعت بالاتري! و نه حتي واجد برخي ظرفيت هاي خاص براي توسعه آينده بوده است، و تمام استدلالهايي که امروزه براي نشان دادن وضعيت اروپا مطرح ميشود از جمله بحث هاي: نژاد، ويژگيهاي محيط زيست، جمعيتشناختي، فناوري، سياست، طبقه، خانواده و ... فاقد پشتيباني تجربي هستند. کتاب حاضر با نگاهي مستند و انتقادي، علل اصلي رشد و پيشرفت غرب را شرح ميدهد. اين کتاب در چهار محور عوامل موفقيت غرب در برخي از حوزههاي مادي، اقتصادي و پيشرفتهاي تکنولوژي را بررسي و ادهاعاي آنها را نقد، بررسي و تحليل ميکند. درفصل اول کتاب، ماهيت و تاريخ اشاعه گرايي اروپامداري به عنوان بدنه اصلي باور هاي رايج درباره اروپا بحث مي شود. فصل دوم نظريه خيزش خودبنياد اروپا را به عنوان هستة اصلي گفتمان مربوط به برتري اروپايي ها و معجزه آنها را مورد تحليل قرار مي دهد. در فصل سوم تاريخ جهان و جغرافياي تاريخي قبل از 1492 را بررسي مي کند و سعي دارد نشان دهد که اروپا در آن زمان هيچ گونه برتري بر ديگر مناطق و تمدن ها نداشته است.در فصل چهارم بحث مي کند که استعمارگري پس از 1492، فرايندي اصلي بود که به ترقي و مدرن شدن و توسعه يافتگي اروپا و بعدها امريکا شده است و از طرف ديگر به توسعه نيافتگي آسيا؛ افريقا و امريکاي لاتين انجاميده است. اين مجموعه اثبات مي کند اروپا تقدم و يا برتري تاريخي بر آنچه که امروز "جهان سوم" نام گرفته، ندارد.