بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

ناشر: روزبهان
نويسنده: نادر ابراهيمي
قطع: رقعي
نوع جلد: شوميز
زبان: فارسي
تعداد صفحات: 112
سال انتشار: 1402
نوبت چاپ: 48
وزن: 110
شابک: 9789645529343
قيمت: 120,000تومان
موجودي : 1 (جلد)
+

به اشتراک بگذارید

درباره‌ی کتاب

بخواب هليا، دير است. دودْ ديدگانت را آزار مي‌دهد. ديگر نگاه هيچ‌كس بُخار پنجره‌ات را پاك نخواهدكرد. ديگر هيچ‌كس از خيابانِ خاليِ كنارِ خانه‌ي تو نخواهدگذشت. چشمانِ تو چه دارد كه به شب بگويد؟ سگ‌ها رؤياي عابري را كه از آن‌سوي باغ‌هاي نارنج مي‌گذرد پاره‌مي‌كنند. شب از من خالي‌ست هليا. گل‌هاي سرخِ ميخك، مهمانِ روميزي طلايي‌رنگِ اتاق تو هستند؛ اما گل‌هاي اطلسي، شيپورهاي كوچك كودكان. عابر در جست‌وجوي پاره‌هاي يك رؤيا ذهن فرسوده‌اش را مي‌كاود. قماربازها تا صبح بيدار خواهندنشست؛ و دود، ديدگانت را آزار خواهدداد. آنها كه تا سپيدِ صبح بيدار مي‌نشينند ستايشگران بيداري نيستند. رهگذرْ پاره‌هاي تصوّرش را نمي‌يابد و به خود مي‌گويد كه به همه‌ چيز مي‌شود انديشيد، و سگ‌ها را نفرين مي‌كند. نفرينْ پيام‌آور درماندگي‌ست و دشنامْ براي او برادري‌ست حقير... هليا، بِدان كه من به‌سوي تو بازنخواهم‌گشت. تو بيدار مي‌نشيني تا انتظارْ پشيماني بيافريند. بگذار تا تمام وجودت تسليم‌شدگي را با نفرين بياميزد؛ زيرا كه نفرينْ بي‌رياترين پيام‌آور درماندگي‌ست. شب‌هاي اندوهبار تو از من و تصوير پروانه‌ها خالي‌ست. ملخ‌هاي سبزرنگ به تصرفِ بوته‌هاي پنبه آمده‌بودند. صداي آب‌هاي به‌زهرآلوده‌يي را مي‌شنوم كه در هوا گَرد مي‌شوند و به روي بوته‌ها مي‌نشينند. ملخ‌هاي سبزرنگ، كنار پنبه‌ها، بر خاك انباشته‌شده‌اند. بلوچ‌ها مي‌خندند. دير است براي بازگشتن، براي خواندنِ تصنيف‌هاي كوچه‌ و‌ بازار براي بوييدنِ كودكانه‌ي گل‌ها... هليا، براي خنديدن، زماني‌ست بي‌حصار و گريزا.

کتاب‌های مرتبط با موضوع کتاب