دربارهی کتاب
اپراي مردان سبيل استاليني رماني اجتماعي ـ سياسي است با محوريت کودتاي 28 مرداد سال 1332. اين رمان در سه فصل و با سه نگاه نسبت اين حادثه بزرگ و تأثيرگذار تاريخ معاصر نوشته شده است و جانمايه زندگي از سطرهاي غبارگرفته خاطرات و نقلها و اسناد سربرآورده و دواندوان چهره انسانهاي مرحله گذار ايراني را ترسيم نموده. رمان از سور و سات عروسي توران شاهي شروع ميشود و با مواجهه او و نامزدش، آبنوس با حوادث قبل و بعد کودتاي 28 مرداد 1332 همراه ميشود و... و در نهايت کشمشها و دغدغههاي زندگي اصغر خالدار همراه ميشود تا دو ريل موازي، قطارهاي زندگي اين دو شخصيت را به مقصد نهايي ببرد. در قسمتي از کتاب ميخوانيم: «سال تحصيلي ديگر نرفتهام سنگر. ميخواستم خودم را منتقل کنم تهران تا بيشتر پيش آبنوس باشم. وزارتخانه هم بهم ريخته است. امروز ميگويند؛ باشد، فردا ميگويند؛ برو شميرانات، پسفردا هم باز ميگويند؛ توي شاهپسند سنگسر نيروي جايگزين نداريم، بايد برگرديد سنگسر. ظهر نشده، به خانه مادر تلفن ميزنند که فردا صبح وزارتخانه باشم تا محل خدمت جديد را معرفي کنند. به سرم زده، درس و مدرسه را ول کنم و به خانه و زندگيام برسم. آبنوس هم کسي را ميخواهد که کنارش باشد. از ديشب، ميهمان آمدند خانهمان. سه نفر بودند. آبنوس طوري از من بابت ميهمانيهاي رسيده عذرخواهي ميکرد که از خودم خجالت کشيدم. ميهمانها که آمدند، آبنوس مثل هميشه لگن آب را برد جلوي پايشان گذاشت و ازشان اجازه خواست پايشان را بشويد. آن يکيشان که چهار شانه و پُر قد و هيکلتر از بقيه بود و بهش ميخورد نظامي باشد و امروز بهم گفت اسمش روزبه خسرواني است، دست آبنوس را گرفت و گفت: «ما همه تلاشمون اينه کسي پاي ديگه رو نشوره!» آبنوس خنديد و گفت: «يه رسمه! پدر مرحومم واسه مهموناش ميکرد!» خسرواني خنديد و گفت: «پس بيا رسمو بشکن، من پاي تو رو بشورم!»